مدح و مرثیۀ امام هادی ( علی النقی ) علیهالسلام
دلـم بـدون تو محـکـوم بر پـریشانیست همیشه گوشه نگاهت علاج حیرانیست سـلام حـضـرت ابـن الـرضـای دوم مـا فـدای تو چه قَـدَر رأفـتت خـراسانیست تـو در تـمـام حـرمهـا کـنـار من هـستی زیارتم همه لطفـش به جامعهخوانیست عـلـیِ چـارمِ دیـن، هر که بـنـدۀ تو نشد تمـام بنـدگیاش کـفـر و نا مسلـمانیست بـه مـیـوۀ دلـت آقـا بـگـو کـه بـرگــردد بهار، گـم شده اینجا، هـوا زمستانیست ز خشکسالی و قحطی چه غم که دل بستم به خانهای که همیشه در آن فراوانیست چه در کـنار گدایان، چه کاخ آن ملعون به هر کجا که رود کار او سلیمانیست عزیز مصر بریز اشک بر عزیز جواد میان سامره مانده، غریب و زندانیست چه آمده است به یادش میان بزم شراب هوای حضرت دریا چه قدر طوفانیست دوشنبه، گریه، حسن، سامرا مدینه شده دوشنـبههای حـسنها همیشه بارانیست حسن به گریه فقط زیر لب بگوید شکر که دست دیو و دد اینجا عقیق بابا نیست |